توی یادداشت قبلی یکمی از ذائقه مخاطب صحبت کردیم و گفتیم که تأثیرش توی روند بازار و تولید محصولات به چه صورت هستش.
اگه یکمی بخوایم دقیقتر تمرکز کنیم روی این مطلب باید اشاره کنم عوامل مختلفی به تولیدکننده اجازه برنامهریزی صرفا بر اساس ذائقه مخاطب رو نمیده. برای مثال یکی از مهمترین این عوامل، ظرفیتها و توانمندیهای تولیدی هستش که میتونه توی دو بخش مختلف کسب و کار و صنعت دستهبندی بشه. این یعنی چی؟
تو بخش کسبوکار اینجوریه که اون برند و تولیدکننده به دلایل مختلف مثل موضوعات مالی، ظرفیتهای تولیدی، منابع انسانی متخصص و ... با اینکه میدونه ذائقه مخاطبش چیه ولی نمیتونه اون رو تولید کنه و بنابراین تصمیم میگیره یه محصول با تناسب کمتر یا گاهی بیربط به مخاطب تولید کنه و نتیجهاش هم میشه اینکه وقتی پای درد و دل هر کدوم ازشون میشینی حرفشون اینه که مردم باید محصول ایرانی بخرن و نمیخرن و ما داریم زمین میخوریم واز این حرفا!
تو بخش صنعت موضوع یکمی متفاوته. گاهی اوقات به دلایل مختلف اعم از سطح تکنولوژی صنعت، نوع سیاستگذاریها، گرانبودن مواد اولیه و... صنعت به تولیدکننده امکان تولید بر اساس ذائقه مخاطب رو نمیده و به نوعی دست تولیدکننده رو میبنده. توی این شرایط، باز هم تولیدکننده نمیتونه بر اساس اون سلیقه و ذائقه تولید کنه و مجددا و این بار از همین مسیر میرسیم به همون نکات که مردم باید بخرن و حمایت کنن و... .
اما اگه با عینک انتقادی به موضوع نگاه کنیم، بعضی اوقات هم تولیدکننده به عبارت راحت خودمونی، دنبال دردسر نمیگرده! یعنی اصلا اونقدرا هم ذائقهسنجی نکرده و داده نداره که بدونه سلیقه مخاطب چیه و فقط یکسری کلمات تکراری رو بر اساس گفتههای بقیه تولیدکنندهها و یا موضوعات ترند شده بیان میکنه و خودش رو راحت میکنه. متأسفانه تعداد این تولیدکنندهها هم کم نیست و از اون بدتر باید تأسف خورد که بخش اعظم صنعت و در واقع قدرتمندترین تولیدکنندههای صنعت بازی و اسباببازی رو همین مدل افراد تشکیل میدن و نتیجهش میشه این حجم محصولات کپیشده بدون تغییر از محصول اصلی که به نظرم تو برخی موارد باعث سرافکندگی هستش که حتی به اندازه یک گرافیک ساده روی جعبه هم نوآوری و خلاقیت به خرج داده نمیشه و عینا همون بازی اصطلاحا کپی که نه، اسکن میشه و وارد بازار میشه!!!
در مورد موضوع طراحی و کپی توی یادداشت مربوط به خودش صحبت کردیم که میتونین مطالعه کنین.
مسئله اینه که این صنعت داره کمکم به یکسری موضوعات عادت میکنه و براش اصلا عیب محسوب نمیشه که کسی صنعت بازی و اسباببازی رو صنعت به حساب نیاره!! سطح نگاه هنوز انقدر کوچیک هستش که برات مهمه ببینی چه محصولی توی بازارهای خارجی جواب گرفته و مستقیم همون رو وارد بازار ایران کنی! با این تفکر به نظرتون اصلا ذائقهسنجی مخاطب جایگاهی داره؟!
بعضیا میگن ما مایلیم طبق ذائقه تولید کنیم اما جمعآوری این دادهها هزینهبره! این دقیقا همون محل ورود سازمانها دولتی و نیمهدولتی و به بیان دیگر سیاستگذار هستش. با توجه به امکانات و توانمندیهایی که این سازمانها دارند، میتونن و اصلا باید همچین هزینهای بکنند و دادهها رو در اختیار این تولیدکنندهها قرار بدن و حالا ازشون بخوان بر اساس ذائقه مخاطب ایرانی تولید کنن! چیزی که تو این همه سال دیده نشده و از اون بدتر اینه که موضوعی مثل آمار و ارقام هم توی این صنعت جزو اسرار محسوب میشه و کلا منتشر نمیشه (البته اگر وجود داشته باشه!!)!